عاشقان حسین (ع)

امام هادی(ع) دهمین رهبر آسمانی است که از سوی پیامبر گرامی(ص) برای اداره امور امت اسلامی معرفی شده است. از نگاه پیروان اهل بیت(ع) امامت و رهبری جامعه تا دوازده نسل بر اساس فرمان الهی و پیامبر(ص) و امامان قبلی تعیین و به جامعه معرفی شده اند، در این زنجیره نورانی امام علی النقی معروف به امام هادی و ابوالحسن ثالث دهمین خورشید هدایت امت اسلامی است.

این رهبر بزرگوار، فرزند امام جواد(ع) نوه امام رضا(ع) است که در روستایی از اطراف مدینه به نام «صریا» به دنیا آمد. مادرش کنیزی با فضیلت و پارسا بود که سمانه نام داشت.

تاملی در معنی و مفهوم «هادی» که معروف ترین لقب آن بزرگوار است، بسیاری از حقایق را روشن می سازد.

هدایت در کتب لغت دو معنای «ارائه طریق » و «رساندن به مقصد و مطلوب» را در بردارد. و معمولاًٌ در ارائه راه مطلوب و مثبت به کار می رود.

در فرهنگ قرآن و عترت هدایت و هادی، بار مفهومی و معنایی بسیار عمیق تر از رهنمای جغرافیایی دارد. شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امت و کاروانیان همراه، شناخت موانع و مشکلات مسیر، شناخت دزد ها و گردنه ها، ایجاد انگیزه برای حرکت، دمیدن روح استقامت در رهروان، حفظ اتحاد و هماهنگی کاروان، حمایت و حفاظت از جان و مال و حقوق کاروانیان وظیفه دلیل و رهنمای کاروان و بخشی از مفهوم «هادی» در فرهنگ اسلامی است.

امام هادی، حضرت علی بن محمد النقی و معروف به ابن الرضا(ع) خورشید نورافشانی بود که از سالهای 220ق تا سال 254 رسالت رهبری و هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشت و حدود سی و چهار سال ناخدای کشتی اسلام در میان امواج وحشتناک عصر عباسی بود.

آن بزرگوار در تاریک ترین روزگار سلطه اشرار به زندگی بشریت نور و گرمی بخشید و در دشوارترین شرایط فرزندان پیامبر و قرآن را حمایت و سرپرستی کرد.

هادی آل محمد(ع) هم قبله را به خوبی می شناخت، هم قبیله را، هم مردم را، هم مردان ساحت سیاست را، او راه دست یابی به مقام قرب خدا را از اولیای او آموخته بود. از حیله ها و نیرنگ ها و مطامع و خواسته های دشمنان توحید و عدالت آگاه بود. او ضعف ها و کمبود ها و جهل و غفلت عمومی و بیماری انسانهای عصر خویش را به خوبی می شناخت . قربانیان بیماری های اجتماعی را می دید و از درد و رنج و مشکلات زندگی مردم می سوخت. پزشکی بود که با مریض به خوبی آشنا و مهربان بود. آفات و آسیب ها و خطرها و بیماری ها مسلمانان و نامسلمانان را به خوبی تشخیص می داد.

او در حدود چهل و یک سال زندگی و سی و چند سال رهبری، بر آسمان زندگی بشریت فروغ هدایت پاشید و خورشیدوار گمشدگان وادی غفلت و حیرت و گرفتاران کویر شرک و بیداد را رهایی بخشید. در روزگاری که جهل و غفلت عمومی از یک سو و شهوات و شبهات حکومتی از سوی دیگر، فضای زندگی را از ظلمت و ظلم پر کرده بود و به دست گرفتن شمعی کوچک هم، گناهی بزرگ تلقّی می شد، هادی امت، خورشیدوار بر آفاق زندگی بشریت تابیدن گرفت و بشریت مظلوم و حق طلب را از افتادن در پرتگاه هواپرستی و جهالت و چاهسار بیداد و کفر و شرک و نفاق مصون داشت.

انواع و ابعاد هدایت

هدایت در برابر شبکه جهانی شرک.

هدایت از میان امواج متراکم کفر.

هدایت در برابر دام و دانه منافقان و عالمان درباری.

هدایت در برابر سلطه سازمان یافته ظلم و بیدادگری.

هدایت در برابر طوفان و گردباد اختلافات فکری و فرهنگی.

هدایت امت نسبت به تأمین آبرومندانه نیازهای زندگی.

هدایت در برابر هجوم حمایت شده فساد اخلاقی.

هدایت در برابر وسوسه های درونی و نیازهای عزیزی.

و در یک سخن نجات بشریت از ظلمات به سوی نور، رسالتی سنگین و دشوار است، که همیشه بر دوش پیامبران الهی و رهبران آسمانی قرار داشته و دارد و این وظیفه الهی و قدسی در عصر سیاه متوکل عباسی بر دوش امام هادی(ع) قرار داشت.

هادیان الهی، از یک سو به هدایت و رهایی ملت ها می اندیشند، از سوی دیگر به هدایت دولت ها. هم به مردم فکر می کنند، هم به مردان صحنه سیاست و مدیریت . هم گروه های و اصناف اجتماعی را در مدّ نظر دارند. هم افراد و اشخاص را، هم به نسل حاضر می اندیشند و هم به اینده امت می نگرند.

برای آنان یک انسان هم مهم است و هدایت او با احیای بشریت برابری می کند. امنیت و عدالت و سلامت و سعادت، حق همه است، حقی که خداوند قرار داده است و امام مرزبان «حدود و حقوق الهی» است رهبری با این نگاه ـ که به «کرامت انسان» می اندیشد و پاسداری از حق و عدل را وظیفه خویش می داند و «عرفان الهی» و «اخلاق ملکوتی» را قلّه های پرواز جامعه می شناسد ـ دشوارترین مسئولیت است.

عصر هادوی

رهبری و امامت همیشه رسالتی سنگین است که آسمان و زمین و کوه ها از تحمل آن می گریزند و تنها فرزندان فاطمه و آموزش دیدگان مدرسه علوی(ع) با حول و قوه الهی می توانند، این بار امانت را بر دوش کشند. عصر امام هادی(ع) عصر دشواری است که نمرود ردای ابراهیم(ع) بر تن دارد و فرعون عصای موسی به دست گرفته است. ابوسفیان در جایگاه پیامبر نشسته و یزید ندای توحید و اخلاق بر می آورد. هدایت امت در این شرایط که اتحاد زر و زور و تزویر بر کرسی رهبری نشسته چقدر دشوار است.

عباسیان به بهانه وابستگی به پیامبر(ص) بر کرسی خلافت نشسته اند و خلافت و حکومت و دولت ابزاری برای بهره کشی از مردم و غارت «جان» و «مال» و «نوامیس» محرومان شده است. متوکل کاخهای متعدد می سازد، کاخ شاه، کاخ عروس، کاخ شبداز، کاخ بدیع، کاخ غربت، کاخ برج که هفتصد هزار دنیار فقط هزینه ساخت، کاخ برج شده است.[1]

متوکل دوازده هزار کنیز در کاخ خود دارد وقتی برای پسرش «عبدالله معتز» جشن ختنه سوران می گیرد فرشی با یکصد ذراع طول با عرض پنجاه ذراع آماده می شود، چهار هزار صندلی از طلا و مرصع به جواهر در تالار قصر می چیند و بیست میلیون درهم برای نثار بر سر خدام و حاشیه نشینان فراهم می اید و غارت بیت المال به اوج می رسد.[2]

میگساری و فسق و فجور و رقص و موزیک بر کاخ ها و درباریان حاکم است و فقر و شمشیر و توهین و تحقیر بر توده های مردم و بالاترین فشار ها و زندان و تبعید و فرار و اعدام و تعقیب علویان و فرزندان فاطمه(س) را تهدید می کند

متوکل، شخصی به نام عمر بن فرج رخّجی را والی مکه و مدینه کرده بود و او مردم را از هر گونه احسان و نیکی به آل ابوطالب منع می کرد و هر کس با انان مهربانی می کرد، مورد تعقیب و آزار قرار می گرفت. به حدّی کار بر بانوان علوی سخت شد که لباس درستی نداشتند که در آن نماز بخوانند. تنها یک پیراهن مناسب برای نماز در دست آنان بود که به نوبت در آن نماز می خواندند. ولی پس از نماز آن را در می آوردند و به همان جامه های کهنه و بدون جامه به چرخ ریسی می پرداختند.[3]

در این دوران سخت جاهلیت عباسیان ـ روزگار متوکل ـ دوباره دنیا بر مدار کفر و مراد جور می گردد.

شمشیرهای دفاع از اسلام و اهل بیت(ع) شکسته، و حلقوم ها بریده و دارها برچیده و خون ها شسته اند. و بر مزارآباد شهیدان و قبرستان سرد و ساکت زندگان، شب سیاه هراس و خفقان سایه افکنده و وای جغدی هم به گوش نمی رسد.

جاهلیت جدید عصر بنی عباس، سیاه تر و وحشی تر و سنگین تر از طغیان طاغوت های اموی است در این فضای سرد و یاس و طوفان بیم و هراس، باز هم مردی از مدینه النبی(ص) تا بغداد و سامرا، مشعل امید و روشنایی و بیداری و قیام و آزادی در دست دارد. او امام هادی(ع) است ک ردای پیامبر بر دوش و فریاد علی و فاطمه(س) در گلو و دانش قرآن در سینه و عشق و آزادی مسلمانان در سر، چه کسی جز او می تواند در برابر اقتدار کفر و بیداد و جاذبه های فسق و فجور از فریاد قرآن و آزادی انسان حمایت کند.

رسالت برزگ

رسالت بزرگ پاسداری از همه ارزش ها در برابر هجوم بی مرز بر دوش فرزند رشید امام جواد(ع) و نوه خورشید خراسان، ابن الرضا(ع)، حضرت امام هادی(ع) است.

پاسداری از کتاب هدایت و نور،

پاسداری از فطرت سلیم و پاک انسانی،

پاسداری از نیروی عقل و خردورزی،

پاسداری از میراث گرانبهای حدیث نبوی(ص)

پاسداری از رهنمودها و دستاوردهای اوصیای پیشین رسول خدا(ص) و انتقال کامل این معارف به جامعه برنامه زندگی امام هادی(ع) است.

امام نقش رساندن پیام قرآن به گوش عصرها و نسل ها را بر عهده دارد، ولی در میان هلهله مستانه و طبل و کرنای ارتش خونریز متوکل و موسیقی مدام خنیانگران و رقاصگان و چشن و پایکوبی و بازی ها، مسابقات و جشن های هزار و یک شب عباسیان، چگونه قرآن تلاوت کند و در کجا تفسیر قرآن بگوید و چگونه جامعه را به شناخت و احیای سنت های نبوی فراخواند.

امام از هشت سالگی رسالت بزرگ رهبری امت را بر دوش گرفته است، ولی از همان آغاز به بهانه تربیت و آموزش در خانه ای در صریا اطراف مدینه تا حدود 13 سالگی تحت نظر قرار می گیرد و سپس در تبعید گاه سامرا 20 سال رایت نورانی امامت را برافراشته نگه می دارد.

ده سال با معتصم برادر مأمون.

ه سال در عصر واثق پسر معتصم.

و حدود 16 سال با متوکل ـ دژخیم ترین غدّه بدخیم در روزگار امام.

6 ماه با منتصر پسر متوکل

4 سال با مستعین پسر عموی منتصر

و 3 سال با معتز پسر متوکل معاصر است.

ویژه نامه امام هادی(ع) که حرفی از هزاران و قطره ای از اقیانوس ارزش ها، اندیشه ها، و اخلاق و رفتار آن بزرگوار است به همین امید فراهم آمد که ما را بیشتر با سیمای آسمانی او آشنا کند و در هجوم تاتاروار مغول های غربی و مزدوران انگلیس و آمریکا به مرقد پاک پیشوایان سامرا، دفاعی فرهنگی از آفتاب سامرا باشد.

صلوات بر امام هادی(ع)

«بارالها! بر علی بن محمد (امام هادی) درود فرست.

او که جانشین اوصیای پیامبر(ص) و پیشوای پارسایان است.

و جایگزین رهبران دین و حجت بر تمام آفریدگان.

بارالها! همانگونه که او را نوری قرار دادی تا مؤمنان از او فروغ بگیرند. او به پاداش بزرگ تو بشارت داد و از کیفر تو مردم را بر حذر داشت و ایات تو را یادآور گردید، حلال تو را حلال دانست و حرام تو را حرام شمرد. آئین تو و واجبات تو را روشن کرد و مردم را به عبادت تو برانگیخت. و به طاعت تو فرمان داد و از معصیت تو بازداشت.

خدایا! بر او درود فرست برترین درودی که بر هر کدام از اولیای خودت و ذرّیه پیامبرانت می فرستی ای معبود جهانیان».

در این صلوات که از امام حسن عسکری(ع) درباره هر کدام از چهارده معصوم نقل شده درباره امام هادی(ع) چنین آمده است:

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ، وَصِیِّ الْأَوْصِیآءِ، وَاِمامِ الْأَتْقِیآءِ،وَخَلَفِ اَئِمَّةِ الدّینِ، وَالْحُجَّةِ عَلَی الْخَلائِقِ اَجْمَعینَ، اَللّهُمَّ کَماجَعَلْتَهُ نوُراً یَسْتَضیی ُ بِهِ الْمُؤْمِنوُنَ فَبَشَّرَ بِالْجَزیلِ مِنْ ثَوابِکَ، وَاَنْذَرَ بِالْأَلیمِ مِنْ عِقابِکَ، وَحَذَّرَ بَاْسَکَ، وَذَکَّرَ بِآیاتِکَ، وَاَحَلَّ حَلالَکَ، وَحَرَّمَ حَرامَکَ، وَبَیَّنَ شَرایِعَکَ وَفَرایِضَکَ، وَحَضَّ عَلی عِبادَتِکَ، وَاَمَرَ بِطاعَتِکَ، وَنَهی عَنْ مَعْصِیَتِکَ، فَصَلِّ عَلَیْهِ اَفْضَلَ ما صَلَّیْتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اَوْلِیآئِکَ، وَذُرِّیَّةِ اَنْبِیآئِکَ، یا اِلهَ الْعالَمینَ.

پی نوشت ها

[1] . سیره پیشوایان، ص593.

[2] . همان، ص594.

[3] . تتمة المنتهی، ص323.



حسن بن علی یازدهمین امام شیعیان در سال ۲۳۱یا۲۳۲ه.ق در مدینه به دنیا آمد.پدرش امام هادی(ع) بود و مادرش زنی نیک کردار به نام سوسن یا حدیثه یا سبیل بود.در کودکی همراه پدر به دستور متوکل عباسی از مدینه به "سامرا"مرکز خلافت آن روز عباسیان رفت و در محله ای به نام عسکری (قرارگاه سپاهیان) زیر نظر ماموران حکومت اقامت داشت و به همین جهت به او لقب عسکری داده اند.حدود ۲۳سال داشت که به امامت رسید.در این دوره قدرت نظامی عباسیان به دست سپاهیان ترک بود و آنان هر گاه می خواستند خلیفه ای را عزل و دیگری را به جای او نشاندند.از این رو دوران امانتش همزمان شد با چند تن از خلفای عباسی و در همین دوره مشکلات و شورش های فراوان گریبان گیر آنان بود از جمله شورش یعقوب لیث صفاری از سیستان.در این هنگام پیروان امام رو به فزونی بود و بیشتر با نوشتن نامه با آن حضرت در ارتباط بودند که پاسخ بسیاری از این نامه ها در کتاب های حدیث آمده است.خلفای عباسی نیز سخت امام(ع)را زیر نظر داشتند.به ویژه اینکه شماری از کارگزاران حکومت او را شایسته ی مقام خلافت می دانستند.دلیل دیگر مراقبت و آزار امام از سوی دستگاه حکومت عباسی،نقل حدیث هایی درباره برچیدن حکومت های ستمگر توسط حضرت مهدی (عج) فرزند و جانشین امام عسکری(ع)بود.به همین دلیل امام نیز برای در امان نگه داشتن مهدی موعود(عج)تدابیری اندیشیدند.آن حضرت ولادت مهدی (عج)را پنهان می کرد و اگر به نزدیکان نیز بشارت می داد از آنان می خواست که آن را پوشیده نگه دارند.یک سال پیش از شهادت خود،حضرت مهدی(عج)را به مکه فرستاد و برای انحراف افکار دشمنان از موضوع امامت ،مادرش را وصی خود قرار داد مانند:امام حسین (ع) که خواهرش زینب(س) را وصی خویش قرار داد،اما امامت و جانشینی او را به خواص شیعه و نزدیکان اعلام کرد.در شمایل آن حضرت آمده است،چشمانی سیاه،قامتی نیکو،صورتی زیبا و بدنی موزون داشت.امام حسن عسکری(ع)زاهدترین و عابدترین مردم عصر خود بود،کم سخن می گفت و بیشتر می شنید و بخشنده و خوش اخلاق بود.علمای بزرگ مسیحی زمانش،او را عیسی مسیح می پنداشتند و به دانش و کمالش معترف بودند.در بیشتر گزارش هایی که دوران زندان آن حضرت در دست است آمده که زندانبانان شیفته ی شخصیت آن حضرت می شدند. روایت است که وقتی امام در زندان صالح بن وصیف بود عباسیان دو نفر از افراد پست را بر او گماردند.پس از مدتی با کمال تعجب کردند. آن دو نماز می خوانند و روزه می گیرند.آنان را مؤاخذه کردند و درباره امام از ایشان. پرسیدند.پاسخ آنان چنان بود:آن مرد همواره روز ها روزه است و شب ها را تا صبح در عبادت.هر گاه بر ما نظر می کند از شکوه و جلالش بر خود می لرزیم و تاب تحمل نداریم.امام عسکری(ع)در۲۸یا۲۹سالگی در سامرا مسموم شد و به شهادت رسید و فرزند خردسالش مهدی مموعود(عج)بر او نماز گزارد،ولی نماز دیگری نیز با حضور جمعیت و به امامت برادر خلیفه بر او خواندند و پیکر مطهرش را در خانه خود،کنار قبر پدر به خاک سپردند.رساله ای در تفسیر دو سوره اول و دوم قرآن به ایشان منسوب است که این تفسیر بار ها در ایران و جهان عرب چاپ شده است. 

دوازدهمین و آخرین امام شیعیان در سامرا و در سپیده دم نیمه شعبان سال ۲۲۵هجری قمری دیده به جهان گشود.آن حضرت تنها فرزند امام حسن عسکری (ع) است و مادرش نرجس (نرگس) که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. او دختر یشوعا،پسر قیصر روم و مادرش از اولاد شمعون،وصی حضرت عیسی بود و کیش مسیحی داشت.دست تقدیر و اراده خداوند او را از کاخ سلطنت امپراتور به خاندان امامت آورد.داستان چنین بود که او را به همراه تعدادی دیگر به عنوان اسیر به بغداد آوردند.کنیزک حاضر نمی شد کسی او را بخرد تا آنکه فرستاده ای از سوی امام هادی(ع) آوردند و همسر امام عسکری (ع) شد.نام مبارک امام زمان (عج) محمد است و لقب هایش مهدی،حجت،قائم،منتظر،بقیه الله،صاحب الزمان،ولی عصر و امام عصر.برای حفظ جان آن حضرت،امام حسن عسکری(ع) تولد او را پوشیده نگه می داشت و به شیعیان سفارش می کرد تا از بردن نام آن حضرت خودداری کنند.امام حسن عسکری(ع)یک سال پیش از شهادت،حضرت مهدی(عج) را همراه مادربزرگش به مکه فرستاد تا از چشم ماموران دور بنامند و برای انحراف افکار دشمنان بدون اینکه اسمی از مهدی(عج) ببرد مادر خویش"حُدیث"را وصی خود قرار داد.موقع شهادت امام حسن عسکری(ع) عباسیان سخت از منزل امام مراقبت کردند تا بلکه بر فرزند او آگاهی یابند و او را دستگیر کنند،به همین منظور مادر امام زمان(عج) را دستگیر و خواستار فرزندش شدند.او نیز ادعای بارداری کرد.خلیفه عباسی نیز او را به قاضی القضاه سپرد و مدتی در زندان بود تا این که با شورش یعقوب لیث صفاری و زنگیان،آن بانوی گرامی آزاد شد.آن حضرت پس از شهادت پدر،حدود پنج ساله بود که,به امامت رسید.امامت او نیز بنا به حدیث های فراوانی بود که از پیامبر(ص)و امامان پیشین روایت شده بود جعفر عموی امام زمان پس از شهادت امام حسن عسکری(ع)ادعای امامت و جانشینی آن حضرت را داشت و می خواست با خواندن نماز بر جنازه آن حضرت جانشینی خود را رسمیت بخشد که ناگهان حضرت مهدی(عج) در جلوی چشم همگان حاضر شد،جعفر را کنار زد و خود بر جنازه پدر نماز پدر نماز گزارد و پس از نماز بر جنازه پدر از چشمان پنهان شد.آن حضرت چند بار دیگر چنین ظاهر شد مانند موقعی که جعفر،اموال امام عسکری را تصاحب کرد،ناگاه بر جعفر ظاهر شد و او را از این کار برحذر داشت و بلافاصله پنهان گردید . به اعتقاد شیعه غیبت امام زمان در دو دوره بوده است.دوره ی اول،غیبت صغری که تا سال۳۲۹ه.ق ادامه داشت.در این مدت امام توسط چهار تن از نمایندگان خود با شیعیان ارتباط داشت که آن چهار تن عبارت بودند از:عثمان بن سعید بن عمری از یاران امام هادی (ع) و امام حسن عسکری(ع) که نیابت او به دستور امام یازدهم بود،ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید،حسین بن روح نوبختی و علی بن محمد بن محمد سُمَری.با مرگ چهارمین نایب امام در سال۳۲۹ه.ق دوره غیبت کبری شروع شد و تا ظهور آن حضرت ادامه دارد.در این دوره کسی مستقیما از سوی امام برای نیابت تعیین نشده و نیابت تعیین نشده و نیابت به عهده ی فقیهانه شیعه است.در مدیدی از پیامبر (ص) درباره غیبت آن حضرت آمده است که"ایشان مانند خورشید پنهان شده در پس ابر است که دیده نمی شود اما خورش به زمین می رسد و به آن سود می رساند."در زمان غیبت کبری کسان زیادی ادعای مهدویت(مهدی بودن) کرده اند که غلام احمد قادیانی در هند،سید محمد علی شیرزادی معروف به سید باب در ایران و مهدی سودانی در سودان از جمله این افراد هستند. 

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

وبلاگ حدیث و شرح حال برخی از معصومین
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حدیث و آدرس salarsr.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 34
بازدید دیروز : 39
بازدید هفته : 125
بازدید ماه : 125
بازدید کل : 7301
تعداد مطالب : 25
تعداد نظرات : 11
تعداد آنلاین : 1



تعبیر خواب آنلاین